علی رضا امیر قاسمی از کامران و هومن چند تا سوال خصوصی مکنه؟
سوال اول علی رضا از کامران و هومن اینه که اگر یکی از دوستان شما 3 میلیون دلار پول پیش شما بیاره و بگه این رو زیر تختون پنهان کنید وبه کسی نگین شما چی جواب می دین؟
کامران : ولا نمی دونم بستگی داره تا ببینم تا چه حدی تا چه جوری اگر رازی به این بزرگی باشه باید اولا امنیت دوستم رو مببینم جون و security امنیت دوستم رو هر جوری که امنیت دوست من هست اون جوری عمل خواهم کرد.
هومن : اگه دوست خویم به من بگه که 3 میلیون آورده و گفته به کسی نگو اوف یعنی دوزدیده سختر شد نه من که لوش نمی دم ولی بهش می گم کاری که کردی خودشم می دونه که کار بدیه ولی هر جور شده بهش می گم که پول رو برگردونه سر جاش یا اصلا ما خودمون رو می زنیم به نشنیدن ویا اصلا ما نمی دونیم کجاست و به ما نگو No speaking English
هومن : میدونم میشه باهوا پیما پروازکنیم . ولی قشنگ پرواز کنیم و میدونم که عقاب ها فکر کنم که درست اونی که میخوام بگم عقاب ها می تونن چشماشون رو Zoom in کنن درسته. ولی من بیشتر به خاطر پروازی که دارن . کامران: میگه ما اون موقعه اسم شو میذاشتیم تیز چنگال یک کارتونی بود به نام خانوادهئ هوگوش من یادم ما کوچیک بودیم درایران بعد نشون می داد تیز چنگال رو عقاب تیز چنگال.... هومن : اگرهم عقاب نشد شیر بعد از این کارتون Lien King رفت دیگه. کامران :حتما هم باید سلطان جنگل باشه.هومن:هم میگه (سلطان جنگل تو هستی تو هستی)
کامران : میگه نه پرواز خوبه من پرواز رو دوست دارم ولی اشکال نداره دو تای عقاب بشیم. علی رضا نه کامران خوب من هم دوست دارم عقاب رو ................ مثلا تیز منقار
کامران : اولا سلامتی برای خودم و خانواده ام و تمام کسانی که تو قلب من هستن که خیلی ها هستن سلامتی اول برای اون ها چون سلامتی رو نمیشه خرید نمتونم بگم 400 سال تا اونجایی که خدا بخواد سلامتی با شه برای این اشخاص راحت زندگی بکنن این اشخاص یعنی نیازی نداشته باشن یعنی راحت زندگی کنن از نظر مالی و سلا متی با شه برای اون کسایی که دوست دارم و می شناسم وخانواده ام راحت زندگی کنن سختی نکشن و همین طور یک روز تو کشور خودم بتونم برم .
هومن : اول سلامتی برای همه. دومیش فکر کنم به کسایی که دوست دارن برن ایران که منم خودم دوست دارم ایران رو ببینم . شانس داشته باشم برن همون جوری که اون ایرانی که تو خودشون تو قلب خودشون باشه اون جوری باشه و برن با فامیلشون باشن . سومی یرو اگه خود جینی بخواد دیگه جینی نباشه اون سومی یرو می دم به خود جینی که به تونه آزاد باشه واگه آزاد نخواد بشه... کامران : می تونه آدم بگه که سومی اینه که آرزو هامون 10 تا بشه یهو بجای 3 تا 10 بشه .
علی رضا امیر قاسمی از کامران و هومن می پرسه از چا حیوانی می ترسید؟
کامران : من از انسان می ترسم به خاطر این که حیوانات تا حالا به من هیچ ظربه ای و نه قلبی شکوندند . اتفاقا 2 تا سگ داریم ولی اونا هیچ وقت قلب من رو نشکوند. نیش نزدن زنبور هم تا حالا نیشم نزده که بگم زنبور ولی اگر که انسان هم که میگن یک نوع حیوانه فکرمیکنم که ترسناکترین حیوان انسان هست.
هومن :یک کامیون از خیابون فرعی می یومد. من با سرعت کار بدی بود با سرعت داشتم می رفتم من گفتم که تریلیه نمی رسه به خیا بون من می تونم ردش کنم . حال که این جوری فکر میکنم . رفتم گفتم که ازش رد می شم تا رسیدم دیدم داره نزدیک میشه گفتم فکر نکنم برسم زدم رو تورموز قشنگ واستادم تریله از جلوی ماشین رفت . ولی اگه الان بودم اصلا این کار رو نمی کردم . نمی دونم کرم داشتم که تند برم و از تریلیه زود تر برم حالا شکر خدا چیزی نشد کامران : دیگه رانندگی نمیکنه هومن . هومن : الان میشینم با قایق و یا شتر میرم این ور اون ور ..........
کامران : میگه تا حالا یادم نمی یان که کار خطرناک کرده باشم.
کامران : اگه خدای نکرده دل کسی رو شکستم اوزر خواهی کنم و دل همه رو به دست بیارم توی این 24 ساعت. ویادگاری هم بردارم نمی دونم از کره زمین نمیشه آب رو بردارم . امیدوار هستم که اون ور نان و آب باشه ولی نون بربری رو هطمن بر می دارم .
علی رضا امیر قاسمی : می پرسه که معنی زندگی چیه؟
هومن : فکر می کنم که معنی زندگی ...خودت رو پیدا کنی و زندگی هرچی هست وهرموقعه زندگی یک احساسی داره همین که من الان نشسته ام. آلان یک احساسی دارم و اونایی که آلان دارن نگاه می کنن یک احساسی دارن وقتی عصبانی هستن ، خوشحال ، ناراحتن . با این احساسها چه جوری بگم . کامران : رو به رو شدن . هومن : من ترکی بیشتر بلدم وعشق رو یاد بگیریم چه جوری بگیری و چه جوری عشق بدی وعشق رو حس کنی و آخر با خدا باشی .
کامران : برای من یعنی یک موقعیت ، یعنی یک امتحان من فکر میکنم اینجا اومدم توی این دنیاکه...خوب هرکسی یک جورعقایدی داره . برای من اینه که دلیلی هست که من اینجا اومدم . حالا یک انرژی؛ پروردگار بزرگ که من (ما) ایمان داریم به خدا. یک دلیلی هست که ما اومدیم اینجا حالا یک زمانی بوده که ما یادمون نمی یاد حالا خیلی ها میگن که این خورافاتیه نه دلیلی هست که من اومدم توی این کره زمین و خدا این جسم و روح رو به من داده ومن فکر می کنم که یک مسولیتیه که پروردگار به من داده که من خودم رو بهتر و تکمیل کنم . تکمیل شدن یعنی تکمیل کنم. تکمیل شدن هیچ وقت با راحتی نمی یاد. یعنی یک امتحان راحتی نیست که من اومدم اینجا کیف کنم برم نه اون جوری یک امتحان نیست. این امتحان ها واین اتفاقهای منفی که خواهد افتاد برای من شخصا اصلا من فکر می کنم ابن ها همه یک امتحانه و نتیجه این امتحان ها باعث میشه که من نشون بدم به خودم و به پروردگار که تاچه حدی این مسولیتی رو که قبول کردم که بیام یا به من داده شده چه نمره ای گرفتم . نمرم روبیش چند و امیدوار هستم که نمره خوبی بگیرم و آسون هم نیست آدم باید روبه رو بشه باتمام مراحلی که خودش باعث میشه که بیاد جلوش یا پروردگار جلوش می زاره که منفی ، مثبت ، خوب ، خوشحال ، نگران کننده ، عصبانی کننده وامیدوارم کارهای خوب انجام بدم.
تبریک سال جدید : ...!!!؟؟؟
کامران : می خاستیم از طریق این دوربین خوب تلویزیون طپش به تک تک تون سال نو رو تبریک بگیم به تمام هموطنان گلی که هر جای دنیا هستین تو خود کشور ماهمون ایران یا هر جای غربت هستین که خودمون هم ایجا هستیم و همسایه هامون هرکی هستین هر کاره ای هستین بدونین که ما افتخار می کنیم که ایرانی هستیم . این شا الله که این دوربین ها هی نزدیک تر از طریق این دوربین ها هی نزدیک تر بشیم و زیر سقف یک کشور که کشور خودمون باشه سال نو تون مبارک به تمامی شما فامیل ، دوست و همسایه ، همکلاسی که الان دلمون براشون تنگ شده همتون رو یک دنیا دوست داریم و سال نو رو به مبارک و امیدوارم به تمام آرزو هاتون امسال برسین .
کامران : دوستتون داریم خیلی ممنون در ضمنی که انقدر ما رو پشتیبانی کامران و هومن رو تا آلان کردین یک دنیا دوستتون داریم .
بای بای